رمان صدسال تنهایی: کتاب صد سال تنهایی یکی از مشهورترین و پرفروشترین آثار در حوزه ادبیات داستانی در جهان است. این کتاب باعث شد نویسنده آن در سال ۱۹۸۲ برندهی جایزه نوبل ادبیات شود. در توصیف آثار او که جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد نوشتهاند:
به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهش، که در آن جهان واقع گرایانه و رئالیستی در یک جهان پرشده از تصویرهای خیالی به هم میپیوندند که بازتاب دهنده زندگی و درگیریهای یک قارّه است.
بنابراین اگر شما هم جزء آن دسته افرادی هستید که زیاد کتاب می خوانید باید رمان صد سال تنهایی اثر مارکز را هم حنما در لیست رمانهای خود قرار دهید.
درباره نویسنده:
رمان صد سال تنهایی حاصل تلاش گابریل گارسیا مارکزاست که 15 به طول انجامید. به گفتهی خودش او در تمام این مدت خود را در خانه حبس کرده است.
جذابیت رمان صد سال تنهایی از عنوان آن آغاز میشود. عنوانی که مخاطب را با خود درگیر میکند و او به فکر فرو میبرد. تنهایی آن هم صد سال!
خلاصه داستان رمان صد سال تنهایی اثر مارکز:
داستان در یکی از شبه جزایر کارائیب و به طور کلی در کشور های آمریکای جنوبی آغاز می شود. این کتاب داستان زندگی 6 نسل از خانواده ای را روایت می کند که در دهکده ماکاندرو زندگی می کنند.
ماجرای کتاب از صحنه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. درحالیکه مقابل جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشتهاش را مرور میکند، یعنی زمان آغاز به وجود آمدن دهکده ماکوند و زمانی که جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میبایست با انگشت به آنها اشاره کنی.
بخش هایی از متن رمان صد سال تنهایی:
خوزه آرکادیو بوئندیا خسته و کوفته از بیخوابی، به کارگاه آئورلیانو رفت و از او پرسید: «امروز چه روزی است؟» آئورلیانو جواب داد: «سه شنبه». خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: «من هم همین فکر را می کردم ولی یکمرتبه متوجه شدم که امروز هم مثل دیروز، دوشنبه است. آسمان را ببین، دیوارها را ببین، گلهای بگونیا را ببین، امروز هم دوشنبه است!»… روز پنجشنبه شش ساعت تمام چیزهای مختلف را این رو و آن رو کرد تا بلکه موفق شود فرقی با ظاهر آنها در روز پیش پیدا کند و گذشت زمان برایش ثابت شود… روز جمعه، قبل از اینکه کسی از خواب بیدار شود، بار دیگر به معاینه اشیاء پرداخت و دیگر شکی برایش باقی نماند که هنوز همانطور روز دوشنبه است.